نتيجه غلبه هواي نفس
اميرالمؤمنين على عليه السلام:
« تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ، وَلاَ يَغْلِبُهَا عَلَى مَا َسْتَيْقِنُ» (نهج البلاغه حکمت 150)
« (از كسانى مباش كه) نفس او وى را در امور دنيا به آنچه گمان دارد وادار مى كند ولى در امور آخرت به آنچه يقين دارد بى اعتناست. »
توضيح قطرهاي:
امام عليهالسلام در اين سخن حيکمانه به ضعف ايمان و غلبه هواي نفس در برخي افراد اشاره دارد که آدمها به آنچه در امور دنيا به آن گمان دارد مانند يقينيات عمل مي کند، اما در امور آخرت که به آن يقين دارد اعتنا نمي کند.
به تعبير ديگر براى رسيدن به مال و ثروت و جاه و مقام و شهوات دنيا حتى به سراغ راه هايى مى رود كه اطمينان ندارد به نتيجه برسد به اميد اين كه شايد به نهايت مطلوبى برسد؛ ولى درباره كار آخرت با اين كه يقين دارد فلان عمل باعث نجات او و فلان كار سبب بدبختى او در سراى ديگر مى شود به يقين خود اعتنا نمى كند.
بي تابي، نابودگر انسان
اميرالمؤمنين على عليه السلام:
«وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ اَّمَانِ» (نهج البلاغه حکمت 211 )
«و بىتابى، زمان را در نابودى انسان يارى مي دهد»
توضيح قطره اي:
امام (عليهالسلام) در هشتمين جمله از اين مجموعة اندرزهاى حکيمانه (حکمت211) به بي تابي نکردن در مقابل حوادث دردناک اشاره دارد.
گذشت زمان نيروي انسان را تدريجاً تحليل مى دهد و هر نفسى، قدمى به سوى مرگ است؛ ولى جزع و بى تابى سبب تشديد آثار مادي و معنوي آن مى شود. اى بسا عمر هفتاد ساله را به نصف تقليل مى دهد، بنابر اين همان گونه كه صبر و شكيبايى با حوادث تلخ مى جنگد و انسان را در برابر آنها استوار مى دارد جزع و بى تابى به كمك آن حوادث مى شتابد و آثار آن را در وجود انسان عميق و عميق تر مى سازد.
از امام عليه السلام مي خوانيم:
«مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ» «كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد، جزع و بى تابى او را هلاك مي کند». (حکمت189)
بى تابى و جزع در برابر حوادث از نظر معنوى، اجر آنها را ضايع مى سازد در حالى كه صابران اجر و پاداش فراوانى دارند.
از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضيحَةٌ» «كمى صبر و شكيبايى اسباب فضيحت و رسوايى است». (بحارالانوار ج75 ص227)
حياء و عيب پوشي
اميرالمؤمنين على عليه السلام:
« مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ » (نهج البلاغه حکمت 223 )
« کسي که لباس حياء بپوشد، مردم عيب او را نخواهند ديد »
توضيح قطره اي:
«حيا» حالتي است که سبب مي شود انسان در برابر زشتي ها حالت انقباض پيدا کرده و از آنها چشم بپوشاند. در واقع، حيا سپري است در مقابل اعمال قبيح و منکرات و اگر اين سپر وجود نداشته باشد، انسان به آساني آلودة هر کار زشتي مي شود.
اثر حيا تنها پرهيز از زشتي ها نيست بلکه حيا آثار مثبت زيادي در انجام واجبات و رعايت آداب و اخلاق انساني دارد.
در حديثي از پيامبر (ص) مي خوانيم:
«مَن لاحَياءَ لَهُ فَلا إيمانَ لَهُ» (بحارالانوار ج3 ص 81) «آن کس که حياء ندارد ايمان ندارد».
از امام علي عليه السلام مي خوانيم:
« مَن لاحَياءَ لَهُ فَلا خَيرَ فِيهِ» (غررالحکم ح5465) «کسي که حيا ندارد هيچ خيري در او نيست».
زماني که گناه آشکار شود ابهت گناه شکسته مي شود و پردة حيا کنار مي رود و افراد در انجام گناهان کبيره جسور مي شوند. به همين دليل در روايات اسلامي آمده است که گناه آشکار از گناه پنهان سنگين تر است. در حديثي از امام رضا عليه السلام مي خوانيم:
«المُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخذُولُ والمُستَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغفُورٌ لَهُ» (کافي ج2 ص428 ح1) «کسي که گناه خود را آشکار و منتشر مي کند گرفتار بلاها مي شود و کسي که گناه را بپوشاند عفو خدا شامل او مي گردد».
واکنش امير مومنان به اختلاس مديران دولتي (فيشهاي نجومي!)
«وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَ رْتَ عَلَيْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لِأَرَامِلِهِمْ وَأَيْتَامِهِمُ، اخْتِطَافَ الذِّئْبِ الْأَزَلِّ دَامِيَةَ الْمِعْزَي الْکَسِيرَةَ، حَدَرْتَ إِلَي أَهْلِکَ تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ، وَ وَاللهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ فعَلاَ مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ، وَلاَ ظَفِرَا مِنِّي بَإِرَادَة، حَتَّي آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا، وَأُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا» (نهج البلاغه نامه41)
«به من خبر رسيده که اموال بيت المال را که سهم بيوه ن و يتيمان بود به يغما بردي و. از خدا بترس! اموال آنان را بازگردان و اگر چنين نکني، خدا مرا فرصت دهد، تو را کيفر خواهم داد.
به خدا سوگند اگر حسن و حسين چنان مي کردند که تو انجام دادي از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند، تا آن گاه که حق را از آن ها بستانم و باطلي که به ستم پديد آمده، نابود سازم.»
درباره این سایت